جدول جو
جدول جو

معنی قصر قجر - جستجوی لغت در جدول جو

قصر قجر(قَ رِ قَ رَمْ)
دهی است از دهستان کسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد در 24 هزارگزی شمال باختری بجنورد و 10 هزارگزی شمال شوسۀ بجنورد باینجه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 275 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و بنشن و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عصر حجر
تصویر عصر حجر
دوره ای از ما قبل تاریخ که انسان ابزارها و ادواتی از سنگ برای خود می ساخت و بدون پوشاک در کنار رودخانه به سر می برد، این عصر را به دو قسمت دوره پارینه سنگی و دوره نوسنگی تقسیم کرده اند
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رِ)
نام قصری است در ساری که رستم فرزندخود را در آن به خاک سپرده است. رابینو آرد: رستم بعد از نبرد شومی که با پسر خود سهراب کرد ابتدا میخواست نعش فرزند را به زابلستان بفرستد ولی به واسطۀ گرمی هوا او را در همان ساری در محلی موسوم به قصر نور امانت گذاشت که گویا بعدها در همانجا مدفون شد. رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 77 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ قَ جَ)
قریه ای به شمیران، و زندان قصر قجر بدانجا است. و اکنون به شهر تهران پیوسته شده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از عصر حجر
تصویر عصر حجر
دورک سنگی
فرهنگ لغت هوشیار
لفظی که با بیان آن، ترتیب آغاز بازی بازیکنان مشخص می گردید
فرهنگ گویش مازندرانی